امروز بیستماین سالروز وفات علی صفایی است. او را با عناوینی چون استاد، مجتهد، فقیه، عارف و اندیشمند شیعه، میشناسند. هرچند گمنامتر از دیگر متفکران و روشنفکرنمایانِ قبل و بعد از خود است و این نیز صرفا بهخاطر پرتوِ چشمگیر اندیشهی اوست، که هر کسی را تاب دید و دریافتش نباشد.
برای من، علی صفایی یک معلم، رفیق، دستگیر، راهنما، چراغ راه و منجی است. صفایی اگر فقط کتاب رشد» را هم نوشته بود، باز عشقِ من بود. بماند که دیر، ولی به لطف حضرت دوست، چند سالی است که با جنس ناب تفکر او از طریق کتابها و صوتِ سخنرانیهای برجایماندهاش، آشنا شده و معنای واقعی و شفافِ خیلی ابهامها، شکها، گرفتاریها و حقایق را دریافتهام.
او اکنون دارد بیستماین سالِ پروازش از این بُتکدهی ویران را در پیشگاه پروردگارش جشن میگیرد. جشنِ مرگی اینگونه، که صدها بار، برتر از جشنِ تولدهای نخنما و الکیخوشِ روزگارِ ماست. علی صفایی در ارتفاعی از اندیشه و حقیقت سیر کرده و میکند که سالهای سال طول میکشد فتح قلّهاش. او از کسانی است که نهتنها حیاتی پربار و پربرکت داشت، پس از مرگش هم زندهگیساز بوده است. مثل چشمهیی جاری تا ابدیّت میجوشد و تشنهگانِ حقیقت را از زلالِ معرفتِ خویش، سیرآب میسازد.
رحمت و رضوانِ بیپایانِ خداوند نثار او، و خوشا بهحالش.
درباره این سایت